سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي

2. اين حصر مي رساند که خدا اراده عصمت در غير اهل بيت را ندارد . مثل آنکه کسي بگويد : من به خانه شما نيامدم مگر براي زيارت شما ، از اين عبارت فهميده مي شود که اولاً : من براي زيارت آمدم وقصد ديگري ندارم . ثانياً : فقط براي زيارت شما آمده ام نه زيارت شما و افراد ديگر . در حقيقت اين دو مطلب در يک حصر بيان شده .

3. مراد از اراده الهي در اين آيه ، اراده تکويني است ، نه اراده تشريعي ، زيرا اراده تشريعي که عبارت از حکم و قانون است اختصاص به اهل بيت ندارد ، بلکه جميع امت ، بلکه جميع بشر در اين اراده مساوي هستند . مراد الهي در اراده تشريعي ، جعل حکم است که براي همه مردم مساوي است . اما در اراده تکويني مراد خداوند وقوع آن درعالم خارج است . در اين آيه هم خداوند با اراده عصمت براي اهل بيت ، عصمت را در ايشان ايجاد کرده است . اين پاکي ، ذاتي است و امري است قبل از عمل ، نه امري که به واسطه اعمال نيکو در آنها محقق شده باشد . درست مانند طهارت حضرت مريم (س) بلکه اين آيه بالاتر از آيات حضرت مريم (س) است زيرا اين آيه نص است و احتمال هيچ گونه خلاف مطلب نمي رود . زيرا با ادات حصر معلوم شده است ولي درباره حضرت مريم ظاهر آيه بر مسئله طهارت تکويني او دلالت دارد .
4. رجس به معناي هرچيزي است که طبيعت آدمي از آن تنفر و نفس او از آن اشمئزاز دارد .درفارسي به آن پليدي و آلودگي مي گويند. اصل معناي رجس و حقيقت ،ريشه و ماده آن ،تزلزل ،اضطراب ،حرکت ونوسان است و تمام اعتقادهاي باطل و يا عملهاي قبيح از اضطراب نفس و عدم اطمينان سرچشمه مي گيرد ،بنابراين از بين بردن رجس ،از بين بردن اضطراب و نوسان روحي و شک ، ترديد و در نتيجه از بين بردن اعتقادات باطل ، اخلاق زشت ، ملکه هاي بد و پست و بالاخره اعمال ناپسند و ناشايست خواهد بود.اين پليدي گاهي اوقات به حسب ظاهر است ، مانند نجاست گوشت خوک1 ،گاهي هم پليدي به حسب باطن است که کثافات معنوي است ،مانند کفر و شرک و شک به خداوند عزوجل و کردار ناشايسته و اخلاق ناپسنديده .1 در روايات اهل بيت هم براي رجس ،مصاديق متعددي از جمله شرک، 2گناه ظاهر و باطن3 آمده است . درمقابل لغت رجس ،لغت طهارت قرار مي گيرد. تطهير اهل بيت ملازم با زدوده شدن کثافات روحي و اخلاقي و گناه است. بنابر اين ؛ جمله " و يطهر کم تطهيراً" مي رساند که هر صفت نيک و هر ملکه و هر عقيده پاک و هرکردار پسنديده ،جايگزين آن مراتب از قذارت خواهد شد. يعني به جاي شک ، ملکه يقين و اطمينان و به جاي بخل ، حسد ،کينه ،شخصيت طلبي ، جاه پرستي ،مال اندوزي ،رياست طلبي ، ملکه انفاق ،ايثار ،گذشت ، عفو و اغماض در مقابل عظمت حضرت رب الارباب خواهد نشست و اين همان ملکه عصمت است که از اين آيه استفاده مي شود. از آنجا که با اراده الهي ،نفس اهل بيت ،منزه و مبرا از هر گونه عيب و کدورت معنوي شده است ،ملکات و اخلاق آنها که قواي نفس محسوب مي شوند ،به دنبال طهارت نفس ،پاک و منزه خواهند بود. به دنبال ملکات و اخلاق ،اعمال آنها که زاييده اخلاق و ملکات و نيات آنهاست ، صالح و پسنديده خواهند بود.بنابر اين از اهل بيت، معصيت سر نمي زند و به علت آنکه نيت معصيت نمي کنند و نيت معصيت نمي کنند چون ميل واشتهايي به گناه ندارند و ميل و اشتهايي به گناه ندارند،چون در نفس آنان نقطه تاريک و سياه و خط آلوده وکثيفي نيست ،تا پيرو آن ،اين ميل و اشتها راکه حکم طفل متولد ازقواي نفساني است را پيدا کند .
طبق اين آيه تمام مراتب وجودي آنان که متفرع بر مراتب نفس آنان است ، از پليدي پاک شده است . اين عالي ترين درجه عصمت است ،يعني عصمت در سرّ ،نفس ،قواي خيالي ، وهمي وافعال خارجي . در زيارت جامعه آمده است :" عصمکم الله من الزلل وامنکم من الفتن و طهّرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس و طهرکم تطهيراً" مرحوم سيد شرف الدين (ره) گويد: نبهاني ( از اهل تسنن ) در اول کتاب خود به نام الشرف المؤبد ،آيه تطهير را ذکر کرده و سپس گويد : جماعتي از اعلام ( عامه ) از اين آيه براي عصمت اهل بيت استفاده نموده اند. 1
البته بايد توجه داشت که توجه اهل سنت به مسئله عصمت با ما تفاوت دارد.ابن ابي الحديد ذيل عبارتي از خطبه 86 نهج البلاغه مي نويسد :"امير المومنين مي فرمايد : فانزلوهم بأحسنِ منازل القرآن " ؛ اگر بگويي :از اين سخن امير المومنين (ع) استفاده مي شود که عترت ، معصوم اند ، پس رأي اصحاب شما در اين مطلب چيست ؟ مي گويم : ابو محمد بن متويه درکتاب کفاية تصريح کرده برآنکه علي بن ابي طالب (ع) معصوم بوده است و اگر چه واجب العصمة نبوده و عصمت نيز شرط امامت نيست ،ليکن ادله و نصوص دلالت بر عصمت او دارند و يقين بر صفاي باطن ومغيبات او ،قائم است ؛ و اين عصمت از اختصاصهاي اوست که احدي از اصحاب رسول خدا (ص) حائز اين مقام نيستيد و فرق آشکار است بين اينکه بگوييم زيد معصوم است واينکه بگوييم زيد واجب العصمة است ، چون امام است و شرط امام اين است که معصوم باشد . جمله اول ،نگاه ما به عصمت است و جمله دوم حاکي از عصمت از منظر اماميه است .
بيان اشکالاتي که بر آيه تطهير گرفته اند و جواب آنها
اشکال اول :آيا اين گونه عصمت اهل بيت ، منافاتي با اراده و اختيار آنها ندارد؟
جواب : بايد دانست که اين اراده ، خارج از مرحله اختيار نيست . بلکه از راه اختيار است . خدا که هويت و ذات آنها را پاک نموده است ،همه مراحل وجودي آنان را پاک کرده ،و يکي از مراحل وجودي آنان اختيار است . بنابراين افعالي که از آنها سر مي زند همه بر پايه اختيار بوده است و چون اختيار متولد از نفس شريف و پاک ومبراست لذا با اختيار ، افعال و اعمال پسنديده را انجام مي دهند .
اشکال دوم : ممکن است که مراد از زدوده شدن رجس از اهل بيت و تطهير آنها، همان اراده تقواي شديدي باشد که خداوند آن را فقط از اهل بيت خواسته است و تکليف آنها را سخت تر قرار داده است . مانند آنکه بر رسول اکرم (ص) نماز شب واجب بوده است . اين مطلب منافاتي با حصر اين اراده دراهل بيت عليهم السلام ندارد؟
جواب : اين آيه درمقام امتنان و موهبت امر فوق العاده اي است . درايجاد طهارت ، به واسطه تکاليف مشکل ، چه منتي خواهد بود؟
اشکال سوم : مراد از اهل بيت ،به دلايل زير زنهاي پيامبر (ص) است :
1. خداوند در آيات قبل ، تصريح مي کند که ثواب زنان پيامبر در صورت اطاعت خداوند دو برابر ، و عقاب آنها در صورت مخالفت امر خدا دو چندان ،بر آنها وارد مي شود .دراين آيه تصريح مي کند که شما مانند ساير زنها نيستند . لذا منظور از رفتن پليدي از آنها ،ملازمت تقواي شديد و رعايت احکام شرعي است .
2. سياق آيه تطهير دلالت براين دارد که منظور از اين آيه ،زنهاي پيامبر است. زيرا قبل و بعد اين آيه پيرامون زنهاي پيامبر اکرم (ص) صحبت مي شود و نمي شود صدر و ذيل آيه با هم سازگار نباشد؟
3. سيوطي1 و ابن حجر هيتمي 2و ديگران گفته اند که اين آيه درباره زنان پيامبر است و اين قول را به ابن عباس نسبت داده اند.
جواب :الف ) به نظر ما وحدت سياق ،دلالتي بر اينکه آيه تطهير درباره زنان پيامبراست ، نمي کند زيرا:
1. وحدت سياق صرفا دلالت بر ظهور مي کند و در برابر نص صريح ،قابل اعتماد نيست . به نظر ما تمسک به سياق متن در برابر نص ،از مصاديق اجتهاد در برابر نص شمرده مي شود . با وجود آن همه نصوص صريح و قطعي ،از سوي شيعه و سني که همه متفق اند بر آنکه شأن نزول اين آيه ،پنج تن هستند ؛ ديگر براي وحدت سياق ،ظهور و اعتباري باقي نمي ماند.
2. اگر مراد در آيه تطهير زنان پيامبر اکرم (ص) هستند بايد ضمير مخاطب مونث ذکر مي شد نه مذکر ،اين مطلب شاهدي قوي وبرهاني محکم بر اين است که مراد از آيه ،زنهاي رسول خدا (ص) نيستند .
3. در کلام اهل بلاغت و فصاحت ،جمله هاي استطرادي ،زياد استعمال مي شود. به اين معنا که درعين اينکه گوينده در حال سخن گفتن با شخص يا جماعت خاصي هست ،ناگهان روي خطاب را از آنها باز گردانده و جمله ديگري را براي افاده مقصود ديگري ذکر مي کند و دوباره دنبال مطلب اول را گرفته وبا همان شخص يا همان جماعت به سخن مي پردازد ؛ مانند کسي که مشغول خطابه خواندن در حضور جماعتي است، ناگهان دربين خطابه ،به خادم رو کرده و مي کويد : چراغ را نزديک بياور يا بلند گو را روشن کن و نظير اين جمله هاي استطرادي . درساير آيات قرآن کريم هم مي توان اين مطلب را مشاهده کرد . به طور مثال در آيه 28و 29 سوره يوسف که عزيز مصر مطالب را به زليخا مي گويد ، بين کلام خود ،رو به يوسف مي کند. مي گويد :" يوسف اعرض عن هذا ؛ يوسف از اين موضوع صرف نظر کن . " همچنين در سوره نمل در آيات 34و35 که سخنان بلقيس است . در بين مطالب بلقيس ، خداوند رو به پيامبر مي کند و مي فرمايد :"و کذلک يفعلون ؛ بدان اي پيغمبر که رويه پادشاهان اين چنين است ." آيه تطهير نيز مانند اين موارد است .خداوند در آيات مربوط به زنان پيامبر (ص) به آنها امر و نهي ،وعد و وعيد ،نصيحت وادب و ...کرده است . براي اينکه خواننده گمان نکند که اهل بيت عصمت هم مانند آنان هستند يا برخي از اين سرزنشها و ملامتها بر آنان هم صدق مي کند و منجر به سر شکستگي اهل بيت گردد لذا با ضمير مذکر رو به آنهاکرده ومي فرمايد : اهل بيت عصمت از اين تشديدها و وعيدها دورند و خداوند آنها را پاک و معصوم قرار داده است .اگر اين جمله استطرادي دراين موقع حساس نمي آمد اين نکته معلوم نمي شد،اگر چه در جاي ديگر خدا عصمت اهل بيت را معلوم کرده است .
4. ترتيب قرآن درهنگام نزول آيات به اين نحو کنوني نبوده است دراين بين مسلمانان اجماع هست ،زيرا آيات وسور آخر قرآن ،غالباً مکي است و سور اوايل مدني است .اگر ترتيب جمع آوري قرآن به ترتيب نزول بود،بايد طبعاً سوره کوچک در اول و سوره بزرگ در آخر قرار گيرد. سوره علق بايد در اول قرآن قرار گيرد زيرا اولين سوره اي است که بر پيامبر اکرم (ص) نازل شده است . در بسيار اي از سوره هاي مدني ،چند آيه مکي است يا در بعضي از سوره هاي مکي يک يا دو آيه مدني آمده است . بنابر اين بعيد نيست که آيه تطهير مستقلاً وارد شده و بعداً در هنگام جمع قرآن دربين آيات مربوط به زنان رسول اکرم (ص) قرار گرفته است . بايد بدانيم که ترتيب نزول غير از ترتيب تدوين است.
5. در زبان عرب لفظ اهل رابراي زنان استعمال نمي کنند. مگر از باب توسعه دادن در معناي لغت يا به نحو مجاز .درصحيح مسلم آمده است که از زيد بن ارقم سوال کردند که مراد از اهل بيت در آيه تطهير چه کساني هستند؟ آيا زنان رسول خدا (ص) هستند ؟ زيد بن ارقم درپاسخ گفت : نه ،سوگند به خدا ،زن با شوهرش زماني زيست مي کند و سپس مرد او را طلاق ميدهد وزن به سوي پدر و اقوامش بر مي گردد. 1
در روايات آيه تطهير آمده است که پيامبر امّ سلمه را ،که يکي از زنان ايشان بود، از ورود به زير عباء منع کردند .امّ سلمه به پيامبر عرضه داشت :" الست من اهلک ؟ قال :انک الي خيرٍ ،انک من ازواجِ النبي ؛ آيا من اهل شما نيستم ؟ حضرت فرمودند : تو عاقبت به خير هستي ،تو از زنان پيغمبر هستي .2 " از اينکه حضرت عنوان اهل را از او برداشته وعنوان زوجه را درمقابل آن قرار داده ،استفاده مي شود که زنها اهل مرد نيستند .شايد مراد از اهل مرد، افرادي باشند که با او پيوندي زوال ناپذير داشته باشند مانند دختر ،پسر ، نواده . زن گر چه با عقد ازدواج مدتي ارتباط با مرد پيدا مي کند ، لکن اين پيوند قابل زوال بوده وبا طلاق و غيره از بين مي رود .خود زنهاي پيامبر هم همين تصور را داشتند،لذا ديده نشده است که يکي از زنان پيامبر اين لقب را به خود نسبت دهد . حتي معاويه که از لقب امّ المومنين خواهرش ،امّ حبيبه ،دختر ابو سفيان سوء استفاده نمود و بر فراز منبر شام به خود لقب خال المومنين را داد ، اگر بر خواهرش عنوان اهل بيت صادق بود،مسلماً أنا اخو اهل بيت را به صداي بلند مي گفت ونيز ابوبکر و عمر هم ،نواي انا اهل البيت رامي نواختند. ولي همگان معترف اند واقرار دارند بر اينکه اين آيه در شأن پيامبر و علي و فاطمه و حسن و حسين ،عليهم السلام، نازل شده است .
6. روايتهايي که درشأن نزول آيه رازنان پيامبر مي دانند به دو طريق بر مي گردد،يک روايت از طريق عکرمه و ديگري از طريق مقاتل بن سليمان ، هر دو نفر از دروغگويان معروف و روايت سازان مشهورند ؛ و در نزد عامه روايتشان داراي ارج و قيمتي نيست و براساس عقيده مذهبي خود که از دشمنان اهل بيت عصمت بوده اند ، خواسته اند ، مسير مدلول آيه را منحرف کنند . عکرمه غلام ابن عباس و از گروه خوارج بوده و از هر گونه دروغ بستني بر ابن عباس دريغ نمي کرد. تا جايي که عبدالله بن عباس ( فرزند ابن عباس ) عکرمه را با طناب يا زنجير در گوشه حياط منزل ، در بيت الخلاء بسته بود تا ديگر بر پدرش دروغ نبندد . ذهبي در ميزان الاعتدال1 احوال عکرمه را به تفصيل ذکر کرده است . مرحوم سيد شرف الدين خلاصه آن را در بحث آيه تطهير آورده است .
مقاتل بن سليمان طريق ديگر اين گونه روايات است که او هم از دروغگويان معروف و حديث سازان مشهور است . سنائي او را در جمله کذابين و جاعلان حديث قرار داده است . در کتاب ميزان الاعتدال ذيل احوال مقاتل بن سليمان آمده است که جوزجاني ، مقاتل را کذاب و جسور خوانده است . سيد شرف الدين مي گويد : مقاتل بن سليمان از دشمنان سرسخت اميرالمومنين بوده و دأب او اين بوده که رواياتي را که در فضيلت و منقبت آن حضرت از رسول خدا (ص) وارد شده ، از آن حضرت بر مي گرداند و به ديگران نسبت مي داد . تا جايي که دروغش آشکار و در بين مردم مفتضح و رسوا مي شد .2
  
پی نوشت ها
 
-(3/198-205)
1 - انعام /145.
1 - توبه /125.
2 - غاية المرام ،حديث سوم ، چهارم و پنجم ، ص 293.
3 - همان ، حديث پانزدهم ، ص 295.
1 - الکلمة الغراء ، پاورقي ص 217-218 . براي رجوع به کلمات علماي اهل تسنن درباره عصمت اهل بيت به همين منبع مراجعه کنيد.
- (3/207-224)
1 - الدر المنثور ، همان .
2 - الصواعق المحروقة ، ص 85.
1 - صحيح مسلم ، باب فضايل علي بن ابي طالب.
2 - الدر المنثور ، ج 5 ، ص 198.
1 -ميزان الاعتدال ، ج 3 ، صص 97-98.
2 - براي اطلاع بيشتر از احوال او ر.ک: الکلمة الغّراء، ص213.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:ایه تطهیر,تفسیر ایه تطهیر,ایه تطهیر و بیان عصمت اهل بیت,, توسط عباسعلی